Friday, December 09, 2005

بازم تب

وقتی مریض می شم به خودم می گم زندگی ارزشش رو نداره که من اینقدر همه ء مسائلش رو سخت بگیرم ، زندگی ارزش ِ این همه وسواس رو نداره ، زندگی ارزش ِ اینکه من اینهمه به خودم سخت بگیرم و نداره ... ولی خوب میدونم به محض اینکه فردا تبم قطع بشه میشم همون آدم ِ سابق با همون سخت گیریها ....
چرا فکر ِ آدمایی که تو این سانحه هوایی کشته شدن رهام نمی کنه آخه چه توجیهی وجود داره برای این افتضاح ، برای ِ این قتل ِ عام.....

1 Comments:

Blogger Z-factor said...

اگه اين طوري باشه آدم بايد آرزو كنه كه هميشه تب داشته باشه

Post a Comment

<< Home