Tuesday, February 21, 2006

غمگینم

فکر میکردم حداقل کاری که می کنه اینه که تولدم رو تبریک بگه
الان پر از نفرتم بهمین سادگی ...

پ . ن : بله یادم نرفته که بهت جواب ِ منفی دادم ولی باز هم دلیل نمیشه ... تو این زمینه کاملا بی منطقم باید یاد بگیری که ادعای ِ عاشق بودن مسئولیت میاره
حس ِ تنفر رو هم تو یه فرصت مناسب تشریح می کنم

6 Comments:

Anonymous Anonymous said...

salam nazli junam,
heif nist ke ruze tawallodet ke bayad shad bashi,por az nefrati.Shad bash.barat kolli arezuye khub khub mikonam.
TAWALLODET MOBARAK.

Anonymous Anonymous said...

ناگهان

عشق

آفتاب‌وار

نقاب برافکند

و بام و در

به صوت ِ تجلي

درآکند،

شعشعه‌ی آذرخش‌وار

فروکاست


و انسان
برخاست

تولدت مبارک خانوم (: مهم تویی و روزی که خدا تو رو به همه آدمای خوبش هدیه داد

Anonymous Anonymous said...

تولدت مبارک! (:

Blogger kimia said...

tavalodet mobarak...

Anonymous Anonymous said...

كاره خوبي كرد توقعت رو برآورده نكرد امروز ازش تبريك ميخواي فردا يه بوس كوچولو پس فردا ميگي بيا خواستگاريم!!! بهتره تو بهش تبريك ميگفتي تولت رو. اينطوري اون يادش ميافتاد و لازم نبود منتظر باشي ببيني براي دوست داشتنت يادشه يا نه؟ اينا براي گرفتن مچ زن يا شوهر خوبه. بي خيال عشق بورز اگر جنبه ش رو داري. دوستش داشته باش حي اگر دوستت نداره. و گرنه دنبال خودت بگرد.

Blogger hiddensense said...

خوب شنویس شما کاملا از مرحله پرتی اولا که ادعای ِ دوست داشتن ِ ایشون خیلی بیشتر از اون بود که فکرش و بکنی و تمام ِ مراحلی که گفتی رو ایشون انجام دادن ولی جواب ِ منفی شنیدن...
تنها چیزی که توقع من و بالا برده بود که تولد من و تبریک بگه (حتی موقعی که کاملن جواب ِ منفی شنیده)به علت ِ ادعای ِ زیاد ِ دوست داشتن بود ومن می خواستم با این دو جمله این و بگم که این همه سعی برای ِ جلب ِ علاقه ء من فایده ای نداشت ولی با برآورده نکردن ِ یه توقع به راحتی تونست من و متنفر کنه ...

Post a Comment

<< Home