Wednesday, November 08, 2006

...

من با بهترین دوستم، ستون ِ زندگیم یعنی بابام به خاطر ِتو دعوام شد من دلم از بابام شکست ... من معلقم الان، دستم از محکم ترین ستون رها شده ... من احساس ِ خفگی می کنم